روزبهروزبه، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره
رایانرایان، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

از تو می نویسم برای تو...

یادداشت های مامان برای روزبه و رایان

زنده باد زاینده رود

پسرهای خوبم.... شما عزیزان من و حتی من خاطره زیادی از زاینده رود، رودخانه‌ای که از وسط شهر اصفهان میگذره نداریم و عجیب نیست که روزبهم توی صحبت هایش بهش بگه «رودخونه خشک»، اما غریبه و ناراحت کننده... همین رودخانه باعث سرسبزی و پر درختی اصفهان زیبا شده. چند ساله که زاینده رود دیگه زنده نیست و حتی نمیشه بهش گفت رودخانه فصلی، چون فقط چند روزی در سال جاری میشه. امسال هم از چند روز پیش آب باز شده و فقط تا آخر بهمن ماه مهمون شهر و مردمشه. که چند تا عکس ازش میگذارم. بقیه عکسها هم مربوط به باغ پرندگان هست که سه ماه پیش چهار نفری رفتیم.   ...
15 بهمن 1397

متفکر کوچولوی من

عزیزای دلم...امروز و تا این لحظه که روزبهم ۴ سال و دو ماه و بیست و نه روز داره، رایانم یک سال و پنج ماه و بیست و دو روزه است، الهی صد ساله شین گل‌های قشنگم اما این روزها روزبه چراهای زیادی توی ذهن قشنگش داره و هر روز سوالهای جدیدی می‌پرسه از خدا، گردش زمین و خورشید، آناتومی بدن انسان، موشک‌ها و سفینه‌های فضایی، درون باطری و .... «مامان خدا چه شکلیه؟ خدا کجاست» « مامان چی میشه که شب میره و روز میاد، دلم میخواست همیشه روز باشه» « مامان امروز از اینترنت موبایلت قلب و شش رو بهم نشون بده» « مامان امروز بهم داخل بینی و گوش و چشم رو نشون بده» « مامان توی باتری ها چه شکل...
14 بهمن 1397

مهارتها و سرگرمی های جدید روزبهم

گل های قشنگم..  این روزها روزبه بیشتر از قبل با کاغذ و مداد و نقاشی کردن خودش رو سرگرم می‌کنه، گاهی هم روی وایت برد نقاشی می‌کشه، ساختن و بهم ریختن با خمیر شنی و گل بازی هم از سرگرمی‌های مورد علاقه اش هست. و ی چیز دیگه که خیلی بهش علاقه داره کاردستی با کاغذ رنگی و چسب و قیچیه که با کمک مامان انجام میده و اینقدر ساخته های رو دوست داره که همه رو روی درب اتاقتون چسبانده. افرین به پسر سازنده و توانمندم... رایان کوچولو هم چشمش به داداششه و هر کار که روزبه انجام بده دوست داره، دلش میخواد مثل روزبه نقاشی بکشه، مثل روزبه غذا بخوره، مثل روزبه دست و روش رو با حوله پاک میکنه، مثل روزبه بشقابش رو بعد از خوردن خوراکیش میاره تو آشپز...
6 بهمن 1397
1